کوروش کوروش ، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه سن داره

با تو بودن خوب است...

یک روز خوب ۴ تیر ۹۸ کنار حمیدرضا و کوروش

بدون عنوان

سلام نبات مامان, حال و احوالت که خوبه نه؟ من فدای اون کله ی فسقلیت بشم پسره بلا! با کله میری تو معدم چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ قلقلی من! دیروز روز خوبی بود. با بابا رفتیم مطب دکتر و بعد از دو ساعت انتظار رفتم تو مطب. فشارم خوب بود. و کلا ١١ کیلو وزن اضافه کردم. الان دقیقا شکل این کفشدوزکه شدم ! دیروز از خانوم دکتر خواستم تاریخ دقیق زایمان و برام تعیین کنه و اونم ١٢ دی رو تعیین کرد. یعنی روز تولد دایی کوچیکت! روز کریسمس و روز اول سال ٢٠١٢. دکتر  گفت همه چیز کوروش جون خوبه و طبق آخرین سونو که تو هفته ی ٣٢ انجام داده بودم وزنت ٢ کیلو و ٦٠ گرم بود. و دکتر گفت تپلی می شه  ایشالا. یعنی ٤٤ روز دیگه تو بغلمی؟؟؟ ای خدا باورم نمی...
29 آبان 1390

بامزه و تامل برانگیز

یکی از مواردی که توجه من را خیلی جلب می‌کند تفاوت روشهای تربیتی والدین غربی و شرقی است. نتیجه مشاهداتم هم در یک جمله خلاصه می‌شود. "والدین شرقی خود نیاز به یک تربیت اساسی دارند."     1- بعنوان مثال بچه غربی سرفه می‌کند. مادر یک دستمال درمی‌آورد و به بچه می‌دهد  بچه شرقی شدید سرفه می‌کند. مادر به او می‌گوید "نکن". بعد هم بچه را دعوا می‌کند. بچه حالا علاوه بر سرفه، زِر هم می‌زند.      2- بچه غربی غر می‌زند و نمی‌خواهد از مغازه بیرون برود. پدر به او می‌گوید که راه خروج را بلد نیست و از بچه می‌خواهد خروجی را نشانش بدهد. بچه یورتمه کنا...
27 آبان 1390

چند تا شعر برای کودکم

  حسنی نگو بلا بگو       توی ده شلمرود حسنی تک و تنها بود حسنی نگو بلا بگو تنبل تنبلا بگو موی بلند روی سیاه ناخن دراز واه واه واه نه فلفلی نه قلقلی   نه  مرغ زرد کاکلی هیچکس باهاش رفیق نبود تنها روی سه پایه نشسته بود تو سایه باباش می‌گفت : حسنی میای بریم حموم؟ نه نمیام نه نمیام سرتو می‌خوای اصلاح کنی؟ نه نمی‌خوام نه نمی‌خوام کره الاغ کدخدا یورتمه می‌رفت تو کوچه‌ها الاغه...
25 آبان 1390

بدون عنوان

برآوردن نيازهاي كودكان براي نشان دادن عملي احترام به فرزندان كمترين كاري كه مي‌توانيم بكنيم برآورده ساختن نيازهاي اساسي آنها همچون تغذيه، پوشاك و محافظت از آنها در برابر خطرات و بيماري‌هاست. گوش دادن به فرزندان گوش دادن به صحبت‌هاي كودك، به صورت غير مستقيم اين پيام را به او منتقل مي‌كند كه ما برايش ارزش و احترام قائل هستيم و باعث به وجود آمدن حس ارشمندي در او ميشود. صحبت كردن با بچه‌ها با كودكمان در مورد مسائل مختلفي كه در طول روز برايمان اتفاق افتاده صحبت كرده و احساساتمان را درباره موضوعات گوناگون بيان كنيم. با اين كار در واقع به كودكمان نشان مي‌دهيم آن قدر برايش احترام قائليم كه ا...
25 آبان 1390

به بچه های بد غذا چگونه غذا بدهیم؟

به بچه‌های بدغذا چگونه غذا بدهیم؟ گاهی بچه‌ها از خوردن برخی غذاها امتناع می‌کنند. لازم نیست آن غذا خیلی عجیب‌وغریب باشد تا بچه از آن بدش بیاید؛ مثلا گوجه‌فرنگی یا لوبیا…   البته این حق طبیعی کودک است و اجبار کودک به خوردن غذایی که دوست ندارد، درست نیست و باید با بردباری رفتار کنید… اما بدغذایی بعضی بچه‌ها از جنس بهانه‌گیری است؛ یعنی پایا‌ن‌ناپذیر است و فهرست غذاهایی که نمی‌خورد به تدریج زیاد می‌شود؛ تا جایی که مثلا فقط نان و مربا می‌خورد. این بهانه‌گیری حتی ممکن است به بشقاب غذا و رنگ لیوان هم سرایت کند. در واقع کودک بهانه‌گیر سعی دارد از غذا ب...
24 آبان 1390

دوست دارم

سلام وروجک بلای مامان ن ن ن خیلی وقته ننوشتم. تنبلیم می شه پسره خوشگلم. بگم از این روزا که خیلی حرکاتت زیاد شده انقد خوشم میاد که بلند بلند قربون صدقت میرم. امروز ٢٢ آبان با بابا محمد رفتیم سونوگرافی تا بعد از دو ماه بینمت. بابا که اولین بار بود میدیدت! هر چند چیز زیادی دیده نمی شد چون بزرگ شدی و فقط آقاهه دودولت و بهمون نشون داد ولی من سر خوشگلتو دیدم که پایین انداخته بودیش و داشتی فکر می کردی انگار! مامان هلاکته پسره خوبم. ٤ روز دیگه هفته ی ٣٢ رو هم با هم پشت سر می ذاریم. وزنت ٢ کیلو و ٦٠ گرم هست که در مقایسه با وزنی که تو این سن باید داشته باشی ١٦٠ گرم تپلی تر هس...
22 آبان 1390

بدون عنوان

به به! سلام پسر خوش قدم مامان چند روزه مشهد داره بارون میاد و من عاشقشم. بابا می گه پسرم از بس خوش قدمه امسال اینقد بارون میاد. امشب رفتیم با بابایی جون لوستر خریدیم ولی نیاوردیمشون خونه. ٤ شنبه آقاهه میفرستشون. دیگه بگم برات که بعدش رفتیم علیزاده و ماست و پنیر و قرقوروت و خیار شور خریدیم و الانم من اومدم خونه و بابا جون رفته خونه مامان اعظم (مامان بابا) آخه فردا می خوان برن تهران. منم دارم آش کوفته ریزه درست می کنم, که تو این هوای سرد پاییزی خیلی می چسبه! کی می شه پسرم باشه با هم بریم ددر و خرید. ...
9 آبان 1390

شکلات مامان سلام

  سلام پسر شیطون بلای مامان خسته نباشی کوروش جان ماشالا فعالی ها!!! ٢ روز از هفته ی ٣١ هم گذشت. ٣ شنبه ی همین هفته رفتیم بالاخره مبلا رو دادیم برا تعمیر. پارچه ای که گرفتیم قرمزه با طرحای مشکی و یه پارچه ی دیگشم مشکی ساده. فک کنم خوشگل بشه. دیگه اینکه این ماه نرفتم دکتر چون مشکل خاصی نداشتم شکر خدا. جواب آزمایشمم که اومد و همه چی نرمال بود. امروز می خوایم بریم با بابا جون لوستر بخریم برا خونمون. تولد یگانه جونم هست. پسرم دلم برات خیلی خیلی تنگه. دوست دارم عزیزم..
7 آبان 1390
1